دروس و سخنرانی ها
توحید صدوق
دوشنبه ۰۳ مهر ۱۳۹۱
تهیه و تنظیم : قدرت الله رمضانی

محور سخن، حدیث اول از باب دوم (باب التوحید و نفی التشبیه) از کتاب شریف توحید صدوق بود.

این حدیث - که از حضرت مولا علی† می‌باشد - تقریبا تمام شد. فقط فرازی باقی ماند که در خصوص استغفار ائمه‰ بود:

«وَ نَعُوذُ بِهِ مِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا وَ نَسْتَغْفِرُهُ لِلذُّنُوبِ الَّتِي سَلَفَتْ مِنَّا» ؛
و از عواقب بدِ كردارمان به او پناه مى‏بريم و از براى گناهان گذشته‏مان آمرزش مى‏طلبيم.

مطلبی که مطرح می‌شود گرچه از مسائل اعتقادی است اما از مسائل پیچیدة توحیدی نیست.

این مسئله است که در قرآن کریم و بیانات معصومین‰ نسبت دادن گناه به اولیای خدا - با توجه به عصمتی که برای ایشان قائلیم - چگونه توجیه دارد؟

این استغفارها به چه معناست؟

توجیه اول:

نسبت به برخی عبارات ایشان مناسب است که گفته شود: به عنوان تعلیم برای دیگران بوده است. تا حالت تذکری برای همگان باشد که از گناهان و استغفار از آنها غفلت نشود. ولی نسبت به بسیاری از عباراتی که از ایشان رسیده، نمی‌شود این سخن را گفت.

در خطبة مورد بحث – که تذکرات اخلاقی مطرح است (در فرازهای مورد بحث) - می‌شود گفت استغفار حضرت برای تعلیم بوده است گرچه حضرت، نسبتِ گناه به خود داده‌اند.

اما در عباراتی نظیر:

«إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمَ جِنَايَتِي‏...» ؛ (بحارالأنوار 91 : 142، باب 32).

معبودا ! گناهان، جامه خاكساري بر تنم پوشانده است. و دور شدن از تو (به وسيله معصيت) لباس بينواييم بر تن كرده است. و جنايت بزرگم (غفلتم، گناهانم) دل مرا ميرانده است.

در این عبارات، این توجیه سازگار نیست.

توجیه دوم:

دومین جوابی که در این خصوص مطرح می‌شود این است که استغفار ائمه‰ از باب «حسنات الابرار سیئات المقربین» است.

توضیح اینکه: این بزرگواران همان کارهای خوب را - که انجام می‌دهند - برای خودشان گناه می‌دانند. سرّ آن هم کثرت ادب است. به عنوان مثال: کاری که پدری برای فرزند مجاز دانسته و مانعی برای او ندارد، در عین حال علاقه و ادب فرزند گاهی به گونه‌ای است که از انجام همان کار (مجاز) عذر می‌خواهد. در حالی که اگر فرزند دیگری همین کار را انجام دهد عیبی ندارد و چیزی هم نمی‌گوید، بلکه به عنوان حسنه - که پدر اجازه داده - هم تلقی می‌کند.

بر این اساس، همین کارهای مباح و مجاز (بلکه کارهای مستحسن) را ائمه‰ برای خودشان مشکل می‌دانند و از آنها استغفار می‌کنند.

وجه سوم:

مقدمتا عرض می‌شود:

باید عنایت داشت که استغفارهای مذکور در قرآن و گناهان منسوب به انبیا‰ - که در قرآن آمده - هر کدام مربوط به داستانی است که از محل بحث ما بیرون است و هرگز مسئله گناه مطرح نیست. در این خصوص باید به احادیث مراجعه شود. در حقیقت نسبت گناه نیست تا بخواهیم جواب دهیم.

به عنوان مثال در بارة آیات نخستین سورة فتح (آیة اول و دوم):

{ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا * لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَ مَا تَأَخَّر } ؛
ما تو را پيروزى بخشيديم [چه‏] پيروزى درخشانى! تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد.

مامون از امام رضا† سوال کرد:

با توجه به اینکه غفران به معنای پوشیدن و ذنب به معنای دنباله است، امام رضا† فرمود: وقتی پیامبر… برای دفع خرافات اقدام نمود و دعوت به حق کرد، مشرکان کارهای پیامبر اکرم… را گناه می‌دانستند. معمولا اگر فرد مصلح (حقیقی) برای خرافه زدایی اقدام کند با او مخالفت می‌شود و کارهای اصلاحی او را گناه می‌پندارند. حال اگر این مصلح در آن جامعه موفق نشود و قدرت را به دست نگیرد بد و بیراه به او گفته می‌شود. اما اگر این مصلح موفق شد و قدرت را به دست گرفت. همان‌ها که بد و بیراه می‌گفتند خیلی‌هاشان برمی گردند و عذر می‌خواهند.

کفار قریش کارهای پیامبر… را گناه می‌دانستند. اما بعد از پیروزی، همان‌ها آمدند و ابراز علاقه کردند. لذا فرمود: } إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا {، } لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَ مَا تَأَخَّر { ، ما تقدّم (از اول بعثت) و ما تأخّر (تا آخر فتح مکه).

فَقَالَ الْمَأْمُونُ: لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ } لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ { ، قَالَ الرِّضَا† لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ… لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ… بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُمَ وَ قَالُوا: } أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ * وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‏ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ يُرادُ * ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ‏ { ، فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ… مَكَّةَ قَالَ لَهُ: يَا مُحَمَّدُ } إِنَّا فَتَحْنا لَكَ مَكَّةَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ { عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِيدِ اللَّهِ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ، لِأَنَّ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِيدِ عَلَيْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً، بِظُهُورِهِ عَلَيْهِم»‏ (عيون أخبار الرضا†، ج‏1، ص: 202) ؛
مأمون گفت: آفرين بر شما يا ابا الحسن! معناى اين آيه (تا خدا گناه قبل و بعد تو را بپوشاند) چيست؟ حضرت فرمود: از نظر مشركين مكّه، كسى گنه‌كارتر از حضرت رسول… نبود، زيرا آنان قبل از بعثت، سيصد و شصت بت را مى‏پرستيدند و آنگاه كه آن حضرت ايشان را به توحید دعوت نمود، اين موضوع بر آنان گران آمد و گفتند: (آيا به جاى خدايان متعدّد يك خدا قرار داده است، اين مطلب عجيبى است، سران آنان به حركت آمده و گفتند: برويد و بر اعتقاد به خدايان خود استوار بمانيد، اين چيزى است كه از شما (مردم) خواسته مى‏شود، ما چنين حرف‌هايى را در بين امّت آخر (يعنى معاصرين يا آنان كه قبل از ما بوده‏اند) نشنيده‏ايم، اين سخن جز دروغ و افترا چيز ديگرى نيست)، و آن زمان كه خداوند عزّ و جلّ مكّه را براى پيامبرش فتح نمود، فرمود: اى محمّد! (ما مكّه را با فتحى قطعى و آشكار براى تو فتح كرديم تا خدا گناه قبلى و بعدى تو را بپوشاند) همان چيزى كه از نظر اهل مكّه - به خاطر دعوت به توحيد در گذشته و بعد از آن - گناه محسوب مى‏شد، زيرا بعضى از مشركين مكّه مسلمان شدند و بعضى از مكّه خارج گرديدند، و آنان كه ماندند نتوانستند آن زمان كه حضرت مردم را به توحيد دعوت مى‏كرد در مورد توحيد نسبت به حضرتش ايراد بگيرند، چه اينكه با غلبه حضرت بر آنان، آنچه از نظر آنان گناه محسوب مى‏شد، پوشيده گرديد.

لذا همان کفار و مشرکان بعد از فتح مکه عذرخواهی کردند؛ وقتی پیامبر اکرم… فرمود:

مَا تَظُنُّونَ وَ مَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو: نَقُولُ خَيْراً وَ نَظُنُّ خَيْراً، أَخٌ كَرِيمٌ وَ ابْنُ عَمٍّ. قَالَ…: فَإِنِّي أَقُولُ لَكُمْ كَمَا قَالَ أَخِي يُوسُفُ: } لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين { ‏ (إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: 111) ؛
شما چه خيال مي‌كنيد و چه نظرى داريد؟ سهيل بن عمرو گفت: ما در باره شما گمان خير داريم شما برادر مهربان و پسر عم‏ گرامى ما هستيد! حضرت فرمود: من مانند برادرم يوسف با شما رفتار خواهم كرد که گفت: (من از كرده‏هاى شما گذشتم و هيچ‌گونه) سرزنشى براى شما نيست (چون گناهانتان را بياد آورديد و پشيمان شديد) خدا شما را مي‌آمرزد، و او مهربان‌ترين مهربانان است‏.

خیلی از موارد - که نسبت گناه به پیامبران آمده - در قرآن آمده چنین است. اما مواردی که این گونه نیست چه؟ اینها چه می‌شود؟

سومین وجهی که گفته می‌شود این است که:

گاهی شدت معرفت و محبت نسبت به شخصی موجب می‌شود که این فرد هرچه می‌کند (از طاعت و بندگی) باز خود را مقصر می‌داند و می‌بیند، و این تعابیر (عذرخواهانه) را می‌گوید (من بد کردم، من گناه کارم و...)، در این حالت - که هیچ خلافی نکرده‌اند - استغفارها می‌کنند.

شواهد این مطلب (هم از عرفیات و هم از مدارک وحیانی) فراوان است.

از عرفیات، مانند اینکه کسی را دعوت کرده‌اید، هرچه در توان داشته‌اید - بدون کسر - (بین خود و خدا) انجام داده‌اید. در عین حال وقتی می‌خواهد برود می‌گویید: آقا ببخشید و... ؛ همه کار کرده اما بازهم خود را مقصر می‌داند، از بس که علاقه و محبت به طرف مقابل دارد.

از مدارک هم شاهد داریم، در خصوص عده‌ای آمده است:

{ وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ } (سورة مؤمنون، آیة 60) ؛
و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى‏دهند، در حالى كه دل‌هايشان ترسان است [و مى‏دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت.

در جای دیگر می‌خوانیم:

{ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنمََّا نُطْعِمُكمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُ‏ْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا * إِنَّا نخََافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا} (سورة انسان، آیات 8 – 10) ؛
و به [پاس‏] دوستىِ [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى‏دادند. «ما براى خشنودى خداست كه به شما مى‏خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم. ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت، هراسناكيم.»

هرچه تکلیف‌شان بوده انجام دادند. در عین حال «قلوبهم وجله»!

شاهد روایی:

در روایت آمده است:

«أَعْقَلُ النَّاسِ وَ أَفْضَلُهُمْ الْمُحْسِنُ الْخَائِفُ وَ أَحْمَقُهُمْ وَ أَجْهَلُهُمْ مُسِي‏ءٌ آمِن‏» (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 113) ؛ خردمندترين و فاضل‌ترين مردم نيكوكارى است كه از خدا بيم دارد و نادان‏ترين مردم گنه‏كاري‌ است كه خود را از عذاب خدا ايمن دارد.

فضل بن يونس گويد: حضرت ابو الحسن† فرمود:

«أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ. قَالَ: قُلْتُ: أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ، فَمَا مَعْنَى: لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ؟ فَقَالَ: كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ، فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل»‏
(الكافي، ج‏2، ص: 73) ؛ بسيار بگو: بار خدايا مرا از عاريه داران ايمان قرار مده و از تقصير بيرون مبر. عرض‌ كردم: معناى عاريه داران را مي‌دانم كه مردى دين را به طور عاريه مي‌گيرد و سپس از آن خارج مى‏شود (چون دينش مستقر و ثابت نبوده، پس از اندكى بي‌دين شود)، معناى «مرا از تقصير بيرون مبر» چيست؟ فرمود: هر عملى كه به برای خداى عز و جل انجام می‌دهی، خود را در آن مقصر بدان، زيرا مردم همگى در اعمال خويش - ميان خود و خدا - مقصرند، جز آنكه را خداى عز و جل نگه‌دارى كند. (كه انبيا و ائمه باشند، زيرا ايشان در انجام بندگی به اندازه امكان کوشیدند، با این وجود، خود را مقصر دانند).

مراد این است که: همیشه خود را مقصر بدانم (یعنی در عین اینکه گناه نکنم خود را مقصر ببینم).

این مطلب به صورت نص است

از موسی بن جعفر† نقل است که فرمود:

«يَا هِشَامُ إِنَّ كُلَّ نِعْمَةٍ عَجَزْتَ عَنْ شُكْرِهَا بِمَنْزِلَةِ سَيِّئَةٍ تُؤَاخَذُ بِهَا وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً كَسَرَتْ قُلُوبَهُمْ خَشْيَتُهُ وَ أَسْكَتَتْهُمْ عَنِ النُّطْقِ وَ إِنَّهُمْ لَفُصَحَاءُ عُقَلَاءُ يَسْتَبِقُونَ إِلَى اللَّهِ بِالْأَعْمَالِ الزَّكِيَّةِ لَا يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ الْكَثِيرَ وَ لَا يَرْضَوْنَ لَهُ مِنْ أَنْفُسِهِمْ بِالْقَلِيلِ يَرَوْنَ فِي أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ أَشْرَارٌ وَ إِنَّهُمْ لَأَكْيَاسٌ وَ أَبْرَار» (بحار الأنوار، ج‏1، ص: 148 – 149) ؛
هشام، هر نعمتى كه از شكر آن عاجز باشى چون خطا و گناهى است كه مؤاخذه خواهى شد، امير المؤمنين† فرمود: خداوند بندگانى دارد كه دل‌هايشان از ترس شكسته و نمي‌توانند حرف بزنند با اينكه بسيار زبان‏آور و سخنورند، با اعمالِ پاك به سرعت به پيشگاه خدا مي‌روند، عمل زياد را زياد نمى‏شمارند و از خود - به عمل كم - راضى نيستند، خود را اشرار مي‌دانند با اينكه مردمانى زيرك و نيكوكارند.

این حالتی است که در اثر شدت محبت و معرفت به انسان دست می‌دهد.

از امیرالمؤمنین علی† نقل شده که فرمود:

«مَا أَعْرِفُ أَحَداً إِلَّا وَ هُوَ أَحْمَقُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّه»‏ (بحار الأنوار، ج‏75، ص: 107) ؛
من احدى را نمى‏شناسم جز اينكه بين خود و خداى خويش احمق است‏.

احمق کسی است که از ابزاری که در دست دارد کمال استفاده را نمی‌کنند، لذا همگان به این کوتاهی مبتلا هستند غیر از معصوم که از ذرّه ذرّه عمرش کمال استفاده را می‌کند.

وقتی این حالت به انسان دست داد، عُجب نمی‌کند و توقف هم نمی‌کند.

کار به جایی می‌رسد که می‌فرماید:

«وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ»‏ (بحارالأنوار 91 : 151، باب 32) ؛
خدایا از هر لذتی (به غیر ذکر تو) و از هر راحتی (به غیر انس با تو) و از هر سروری (به غیر از قرب تو) و از هر شغلی (به غیر از بندگی تو) استغفار می‌کنم.

این استغفار دو جور است:

الف: از هر لذتی که با ذکر تو همراه نبوده استغفار می‌کنم (مثل اینکه انسان در باغی مشغول تفرج، خوردن و لذتِ حلال است، اگر با حمد خدا همراه نباشد استغفار دارد).

ب: از هر لذتی - که غیر لذت ذکر توست - استغفار می‌کنم. یعنی حتی از لذتِ حلالی که با حمد توست هم استغفار می‌کنم (مثل اینکه انسان در باغی مشغول تفرج، خوردن و لذتِ حلال – همراه حمد - است).

اللهم صل علی محمد و آل محمد

تهيه و تنظيم: قدرت الله رمضاني

توحید صدوق

در صورتی که در مورد این جلسه سوالی دارید “در اینجا " مطرح کنید...

دیدگاه خود را ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز با * علامت گذاری شده اند.